متن روضه و مداحی وفات حضرت معصومه جدید + اشعار وفات حضرت معصومه

متن روضه و مداحی وفات حضرت معصومهمتن روضه و مداحی وفات حضرت معصومه

متن روضه و مداحی وفات حضرت معصومه

برای مردم ایران در شهر قم سعادت بزرگی است که بانویی بزرگی همچون حضرت معصومه (س) خواهر امام رضا (ع) آرامیده اند. بانویی که با وجود عمر کوتاهشان در هر چیزی چه در ایمان، چه در علم و معرفت و چه در صبر بردباری بی مانند و مثال زندنی بودند. می توان از ایشان به عنوان یکی از پاک ترین اسوه و الگوهای ارزشمند در بین تمامی بانوان یاد کرد.

امروز ما در ناجی بلاگ با توجه به رسیدن به ایام سوگواری و وفات این حضرت برای شما مجموعه ای را تحت عنوان متن روضه و مداحی وفات حضرت معصومه جدید + اشعار وفات حضرت معصومه فراهم کرده ایم و امیدواریم که این مجموعه مورد توجه و قبول شما عزیزان واقع شود.

همچنین بخوانید: متن و پیام رسمی و ادبی تسلیت وفات حضرت معصومه

متن روضه وفات حضرت معصومه جدید

یک صبح مى ‏شود که برایم دعا کنى
یا نیمه شب به شوق نمازم صدا کنى

مرغ دل از قفس تن به درکشى
در آسمان صحن و سرایت رها کنى

بی وفا نباش، زود به زود برو قم، دست ادب رو سینه بذار، بگو:یا فاطمه… یه جوری گفتم یا فاطمه! یاد این شعر افتادم:

یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم
گشتم، ولی قبر تو را پیدا نکردم

مدینه روضه میخوندیم با صدای آهسته؛ آخه اونجا اگه بلند بلند گریه کنی بی احترامی میکنند، قانون مدینه همیشه همین بوده، وسط روضه یه پیرمرد آمد دست گذاشت رو شونم گفت:روضه خوان یه سوال دارم؛ چند روزه دارم میگردم قبر مادرم رو پیدا نمیکنم، اگه بلدی به من بگو … جدی میگفت … خیلی جدی …

ما را به پادشاهى عالم در آورى
یعنى که در حریم بلندت گدا کنى

امروزه کاینچنین به کرامت زبانزدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت چها کنى

تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى
ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى

قربون کبوترای حرمت امام رضا، دلم تنگ شده برات، دلت مشهد نمیخواد دلت هوای پنجره فولادش رو نکرده! حضرت معصومه رو التماس کن

تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى
ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى

این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست

به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد، یادش میاد اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه، بی بی ها، دخترا، همه رو گفت بیاید برا من گریه کنید، آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست، فرمود:گریه کنید! اون مسافری که به وطن برمیگرده پست سرش نباید گریه کرد… حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا، خاندان، اهلبیت…

شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن، برادراشو کشتن، خاندانش رو کشتن… مریض شد این صحنه‌ها رو دید، قربونت برم… فرمود:من رو قم ببرید، خدا روشکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببرید… آخه فرمود: از پدرم شنیدم که موسی بن جعفر فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست… راهی هم از ساوه تا قم نبود… فدای عمه جانت بشم… عصر روز یازدهم جایی رو نداشت بره… همه رو سوار کرد؛ کجا میخوان ببرنت زینب

بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛ مریضه؛ مردم قم همه جمع شدن، همه احترام کردن؛ همه دست ادب به سینه گذاشتن؛ بزرگ خاندان اشعری آمد، خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛ پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود

/////////////

گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد

تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود

خوب شد پرده هایِ محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد

*بی بی جانم .. روزی که اومدی به قم، یه نامحرم اجازه نداشت دورِ محملت حضور پیدا کنه و عبور کنه ..*

آب پاشیده اند و خاکِ مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقه‌ی تو از بازار
محمل چوبی‌ات سرت نشکست

کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است

میرسی و حواس مردم هست
آب هم در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد

دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت

*تاریخ میگه وقتی حضرت رو تو خانه‌ی موسی ابن خزرج منزل دادن، وقتی تو گل محله‌های شهر سکنی دادن .. تاریخ قم میگه اجازه ندادن تو این هفده روزی که بی بی تو بسترِ بیماری بود یه نامحرم از تو کوچه رد بشه .. بی بی جان :*

معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست

*طبق آوردن، اما تو طبق ها گل بود، آینه بود،‌قرآن بود .. اما کربلا .. *

آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه‌ی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه‌ی تو

عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جایِ زمین
سر او را به دامنت بگذار

آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد

/////////////

بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،اما بمیرم برای اون خانمی که،نیم شب در خونش باز شد،چهار نفر زیر جنازشو گرفته بودند،

چند تا بچه ام دنبال جنازه می دویدند،هی مادر مادر می گفتند،هر چی دستشونو بلند می کردند،به تابوت مادر نمی رسید،همدیگرو دلداری می دادند،این بچه ها اجازه گرفتند،از بابا ،بابا اجازه بده ما تشییع جنازه مادرشرکت کنیم،

امیرالمومنین علیه السلام فرمود :بیایید،اما آهسته آهسته گریه کنید،اما یه وقت دیدند امام حسن داره داد می زنه،بلند بلند داره گریه می کنه،سلمان دوید حسن جان،بابات می گه یه خورده آهسته تر،گفت:سلمان دست از دلم بردار،آخه اونی که من دیدم،

حسین ندید،خودم دیدم،بین کوچه ،آخ به مادرم جسارت کردند،درسته غریبانه،اما بدن رو نگذاشتن رو زمین بمونه،باالاخره تشییع جنازه ای کردند،یه کفنی آوردند بدن بی بی رو کفن کردند،علی غسلش داد،اما بمیرم،

برای اون آقایی که 3روز بدن بی غسل و کفن،رو زمین گرم کربلا،دیدید موقعی که میت و دارن تلقین می دن،یه نفر میت و تو قبر تکون می ده،آدم یاد این منظره می اُفته،امام سجاد دیدند تو قبر نالش بلند شد،گریبان چاک زد،

آقا جان چرا این جور بی تاب شدی،فرمود نگاه می کنم می خوام صورت و رو خاک بزارم،اما بابام سر در بدن نداره.

دلم پر خونه،چشام دریا
دلم پر خونه،چشام دریا

من و غم هجر برادرها

که هر بار نشستم توی محمل

جلو چشام ِ عصر عاشورا

ببین چی کشیدم

یه کربلا دیدم

توی هجمه ی

لشکر نامرد

منم ای برادر شدم مثل زینب

پی دیدن تو بیابون گرد

به قم رسیدم وقت استقبال

همه با محبت گل آوردن

بمیرم برا دخترایی که

با رأس بریده سفر کردن

میاد عطر پیرهن تو

امید من دیدن تو

برادر زینب برادر زینب

کجایی که قلبم پریشون شد

تو رفتی دل خواهرت خون شد

هنوز داغ بابا به دل بود که

مدینه بدون تو زندون شد

امان از جدایی

رضاجان کجایی

ببینی که بی تو دلم خونه

دلم بی قراره هوای تو داره

که معصومه بی تو نمیمونه

همیشه سایه ات رو سرم باشه

میخوام نباشه بعد تو دنیا

خدا نسازه واسه هرکی خواست

جدایی خواهر برادرها

گلاب میده بوی تو رو

نمبینم روی تو رو

حسین وای حسین وای

/////////////

السلام علیک یا بنت رسول الله

قم شهر مدینه تو بتولش

صحنین تو مسجد الرسولش

گر فاطمه دفن شد شبانه

نبود ز حریم او نشانه

کی گفته نهان زما ست آن قبر

من یافته ام کجاست آن قبر

آن قبر که در مدینه شد گم

پیدا شده در مدینه ی قم

روزی که به قم قدم نهادی

قم را شرف مدینه دادی

تابید چو موکبت زصحرا

شهر از تو شنید بوی زهرا

مردم دسته دسته اومدن

با گریه ی شوق و شاخه ی گل

بردن به ناقه ات توسل

چی جوری اومدن؟ هر کی تونست خودشو به مرکبت رسوند، تبرک کرد، اجازه نمیدان، کسی حتی مزاحم مرکبش بشه.

آخ؛ لایوم کیومک یا اباعبدالله، من میخوام روضه رو یه جای دیگری ببرم، میخوام بگم بی بی جان، از مدینه که حرکت کردین، پنجاه و چهار منزل چهارصد نفر مراقبت بودن؛ اجازه ندادن حتی سایه ت رو نامحرما ببینن، حتی تو ساوه ام اجازه ندادن نامحرما بهت تعرض کنن، چی می خوام بگم؟! دختر علی ام آمد کنار گودال؛ می خواد ناقه سواری کنه، الله اکبر.

سنان ابن انس بعدها به فرزندش داره نقل میکنه، سواری زینب رو داره گزارش می کنه، یاصاحب الزمان، میگه همین که دختر علی آمد کنار قتلگاه عمرسعد به من گفت سنان سربازاتو دستور بده،همه دور این زن و بچه حلقه بزنن.

دونه دونه رو سوار کرد، سنان میگه اول یه نگاه به سمت من کرد، فرمود حیا نمی کنی؟ نحن بنات الرسول؛ با این سخن زینب من بدنم به لرزه افتاد، محاصره رو شکستم،اما از دور داشتم می دیدم، دونه دونه رو به چه سختی سوار کرد، آخ نوبت رسید به امام زمانش.

یاللعجب، فرمود عمه جان شما سوار بشید، دیدم زینب کبری زیر بغل زین العابدین رو گرفت، امام اجازه نداد، فرمود عمه جان شما سوار بشید، با همون حال نزار دیدم امام زین العابدین(ع) زانو زد، دختر علی قدمشو رو زانوی امام زین العابدین گذاشت، بگم و رد شم، هنوز زینب سوار نشده نقش زمین شد؛ حسین.

/////////////

با وضو از دیدۀ تر مینویسم فاطمه
مثل فضه مثل قنبر مینوسم فاطمه
باطن الله اکبر می نویسم فاطمه
هستی موسی‌بن‌جعفر می نویسم فاطمه
تا قیامت آفتاب روشن دین فاطمه ست
نور زهرا! صبر زینب! جمع دراین فاطمه ست

حضرت‌معصومۀ طاهاست! عصمت را ببین
محملش نور است نور الله عزت را ببین

*با چه احترام و عزت و مقامی بی بی وارد قم شد .. بهترین نقطه قم بی بی رو اسکان دادن ..*

سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین
جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین

*یا امام رضا یه نگاهی به ما کن اقا .. این مردم به عشقِ شما و خواهرِ بزرگوارتون اومدن .. بعضیا رزق برا فاطمیه‌شون میخوان .. درست اومدید ..

هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم قم می‌روم

هر موقع دلم یادِ مادر می‌افته میرم قم حرم این بانو .. من که نمیدونم قبرِ خاکی کجاست .. نقل کردن پدرِ مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله چهل شب تو حرم امیرالمومنین چله گرفت، بعد از چهل شب تو عالم مکاشفه مشکل گشای عالم امیرالمومنین رو مشاهده کرد .. حضرت فرموده باشند چی میخوای چهل شب تو حرم بیتوته کردی؟! .. عرضه داشت اگه میشه قبرِ مادرم فاطمه رو بهم نشون بدید .. آقا فرموده باشند این وصیتِ فاطمه سلام الله علیهاست اما اگه میخوای قدر و منزلت فاطمه‌م رو بدونی برو قم قبر دخترم فاطمه معصومه رو زیارت کن ..

هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم قم می‌روم
میلِ مشهد میکنم، پا میشوم قم می‌روم

چند روزی‌هست تب دارد نگاهش‌بر درست
آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغرست

*به عشق علی ابن موسی الرضا این همه راه از مدینه آمده .. اما بیشتر از همه این دردها، این غم دوری اذیت میکنه:*

دردِ دوری از تمام درد و غم‌ها بدترست
باز هم یک فاطمه از درد بین بستر است

بریم مدینه ..

این دردِ فراق و دوری از علی رو داره .. بی بی هم همینطور .. گریه‌کنا، بی بی حتی نتونست یه لحظه صبر کنه .. به خدا اگه یه مرد پشتِ در اونجور مجروح شده بود دیگه بلند نمیشد ..

دنبال حیدر میدوید
از سینه اش خون میچکید ..*

رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بین‌ محمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچ‌کس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
دردِ پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بی‌بی زخمی از خارِ مغیلان نیست نیست

در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لبِ تشنه رضای خویش را بی سر ندید
دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید
غارت چادر ندید و غارت معجر ندید
عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود
بین آن نامردهای پست تنها مانده بود

پا برهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر……..؟

ای حسین …

/////////////

هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم، قم می‌روم

سادات بهتر می‌فهمند، آخه کجا میری وقتی دلتنگِ مادرت میشی؟ اونایی که مدینه رفتن بهتر می‌فهمن…

هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم، قم می‌روم
میلِ مشهد می‌کنم، پا می‌شوم قم می‌روم

چند روزی هست تب دارد نگاهش بر در است
آنقدر غم خورده و غم خورده، خیلی لاغر است

دردِ دوری از تمامِ درد و غم‌ها بدتر است
باز هم یک فاطمه از دردِ بینِ بستر است

چه مقایسه‌ای کردم، این فاطمه کجا و بی بیِ دوعالم فاطمه کجا؟ اولاً این خانم اگر تو بستر هم بوده دیگه بچه نداشته، همسر نداشته، آخه امیرالمؤمنین هر وقتی می‌اومد خونه یه نگاهی به بستر می‌کرد آه می‌کشید، خجالت زده می‌شد، سرش رو پایین می‌انداخت، علی رو حلال کن…

این چه غوغایی ست یا رب که میان قم به پاست
این دم آخر به لب هایش رضا جانم رضاست

رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بینِ محمل سایبان دارد سرش

شکر! نامحرم ندیده هیچ کس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاکِ رویِ معجرش

دردِ پا دارد، ولی دردش فراوان نیست نیست
پایِ بی بی، زخمی از خار مغیلان نیست نیست

در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لبِ تشنه رضایِ خویش را بی سر ندید

دُور تا دُور خودش چشمِ بدِ لشگر ندید
غارتِ چادر ندید و غارتِ معجر ندید

عمه اش زینب، ولی زیر لگد‌ها مانده بود
بین آن نامردهایِ پَست، تنها مانده بود

از مدینه تا خراسان خیلی راه طولانیِ، اما به عشقِ امامش، به عشقِ ولایتش راه افتاد این مسیر رو، اما خدا رو شکر نرسید خراسان، چرا؟ خدا رو شکر جون دادنِ امام رضا رو ندید… اون لحظه‌ای که امام رضا فرش‌های حجره رو جمع کرد، این صورتش رو روی خاک میذاشت… خدا رو شکر این خانم نبوده، ندیده… اما دل‌ها بسوزه برای اون خانومی که. بگم از کجا تا کجا… چه فاصله کوچکی رو اومد؟…

از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد:حسین!
دست و پا می‌زد حسین، زینب صدا می‌زد:حسین!

حالا نهایتاً اگر بی بی معصومه سلام الله علی‌ها از مدینه می‌رفت خراسان، چه صحنه‌ای رو میدید؟ نهایتاً امام رضا رو در حال جون دادن می‌دید، سر امام رضا رو بغل می‌کرد، نوازش می‌کرد اون لحظه‌های آخر… اما قربون خانومی برم که داره از بالای تل نگاه می‌کنه: یه عده دارن با نیزه میزنن، یه عده دارن با شمشیر میزنن… بزار برم جلوتر… همچین که اومد، داره از بالای تل میدَوه… دست رو سر میذاره… یا جداه! صَلَّى عَلَیْکَ مَلِیکُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ، مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ …

فَبکِ عَلَی الحسین

یعنی برات گریه کنم
واسه غمات گریه کنم
یعنی که هر شب واسه‌ی
مصیبتات گریه کنم…
مثل مادرِ جوان مُرده آقا
میشینم تو روضه هات زار میزنم
تا بفهمن تو رو تشنه کُشتنت
همه جا این روضه رو جار میزنم‌ای بی کفن! با نیزه رو پهلوت زدند
دور از وطن! با پا رو سینه ات اومدن

/////////////

دخت موسي كه بود سينة قم سينايش

خاك آن طور دل از تربت روح افزايش

بعد صديقه كبري كه بر او باد سلام

نه عجب خوانم اگر فاطمه زهرايش

يازده حجت حق راحرم پاك اينجاست

زهي از اين حرمُ و مرتبه والايش

خلق گردند شب و روز به دور كعبه

كعبه را طوف به دور حرم زيبايش

كيست‌اين دخترتوحيدبدين جاه وجلال

كه پدر گفت فدايش بشود بابايش

شاعر: استاد غلامرضا سازگار

آنكه زهجران رضا در به در

روز و شب عاشقي‌اش در سفر

خواب شبش ذكر نماز شب است

حضرت معصومه همان زينب است

هر دو زهجران برادر غمين

اين به سفر آن شده محمل نشين

بر سر اين ريخته عطر و گلاب

آن زجفا رفته به بزم شراب

اومده يه برگه پر از سئوال از شهر خودش، در خانه آقا “موسي بن جعفر” در زد، آقا بيرون شهره، چند روز ديگه نمي¬ياد، خانم “معصومه” فرمود: «كارت چيه مرد؟» عرضه داشت: «بي بي جان من سؤالاتي دارم.» «اين چند روز وايسادي سؤال داري بده من برگه رو» برگه رو دادن به بي بي جواب همه رو نوشتن كريمه اهل بيت، نامه رو دادن به اين مرد، داشت از شهر بيرون مي¬رفت رسيد به “امام كاظم”، «آقاجان هرچي وايسادم نيومدي، سؤالاتي داشتم، آخرش دختر خانومتون بي‌بي‌ام زحمت كشيد جواب نوشت.» آقا فرمود: «ببينم نامتُ چه جوابي داده» سؤالهاي فقهي همچنين كه نگاه كرد تا اون آخر صفحه نگاه كرد، هي هر سئوالُ مي¬خوند، جوابُ مي‌خوند مي-گفت: «باباش فداش بشه.»

روزهاي آخر، شونزده، هفده روز پيش نزديكيهاي ساوه بي بي كسالت پيدا كردن و اون ماجراي حراميان و اومدن گفتن: «بي بي جان قم نزديكي ماست همه دوست دارن شما بري قم خانم جان اگه صلاح بدونيد شما صاحب اختياري هر چي شما بگيد.» خانم فرمودند: «پس بريم طرف قم.» غوغا شد قم.

بعضي¬ها دلشون زود تر رفته اونجايي كه من مي¬خوام برم.

اين دختر امام، اونم دختر امام، اين خواهر امام اونم خواهر امام، اين عمه امام اونم عمه امام،

لحظه آخر، ديدن يه نامه‌اي يه كاغذي در دست مبارك بي بي، محكم چسبيده اين نامه رو، وقتي آروم آروم دستش و باز كردن ديدن نامه امام رضا تو دستشِ (مي‌خوام ببرمت كربلاها) همون نامه‌اي كه نوشته: «معصومه جان من نمي‌تونم بيام، تو يه سر به برادر بزن …»

آه، زينبم يادگاري دستش بود هي زير لب داره مي‌گه: «حسين.» آري مردم قم استقبال شاياني كردن، انقدر گل آوردن، انقدر قربوني آوردن، شهرُ آذين بستن اما هر كي پرسيد گفتن: «مگه نمي‌دوني خواهر امام رضا داره مياد؟» اما بميرم بيرون دروازه ساعات، آخ ناموس خدا، آي آي آي.

اين بچه‌ها گرسنه بودن، براي اين نامردا غذاهاي معطر مي‌آوردن لابه لاي اين بچه‌ها يه دختر سه ساله است حسين، حسين، حسين.

عين عمه جانش بلا ديد، هفده نفر از بني هاشم و مقابل چشم مبارك خانم معصومه كشتن و سر بريدن، خانم مريض شد، عرض كردن: «خانم جان شهري در اين نزديكيِ نامش قم، اگه دستور بدين، خيلي محب شما و اهل بيتن، تشريف ببريد قم» خانم فرمود: قم و مي‌شناسه روايت شنيده، مگه امام صادق نفرمود: «ولَنا حَرَماً و هُو قم،» حرم تمام ما اهل بيت قم، «سَتُدْفَنُ فيها اِمرَأةٌ مِنْ وُلْدِي إسْمُها فاطمه، مَنْ زارَها وجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة.» دختري از من در قم دفن مي‌شه اسمش فاطمه است هر كي زيارتش كنه بهشت برش واجب مي‌شه» ياد حديث جدش افتاد فرمود: «بريم قم.» پيش قراولها رفتن، داد مي‌زدن تو اين كوچه‌ها: «مردم قم چه نشستيد بخت و اقبال بهتون رو كرده، مردم قم پاشيد گل و شيريني بدين، خواهر امام رضا داره مياد.» مردم قم هر كي قربوني مي‌خواد بده بياره. مردا همه دروازه شهر ايستادن يه عده جلوتر؛ جمعيتي اومد از قم و اطراف، زنها روي بامها هلهله مي‌كردن، هر كي مي‌گفت: «چه خبره؟» مي‌گفت: «مگه نمي‌دوني دختر “موسي بن جعفر” داره مياد، خواهر “امام رضا” مي‌خواد بياد پيش ما بمونه.» ديدن ماشاءالله با چه جلال و جبروتي محملي از نور داره مياد، همه مي‌گن: «الله اكبر، فاطمه داره مياد» محملُ گل باران كردن بوي گل و گلاب همه جا رو گرفت.

بنا به دستور خود بي بي در خانه “موسي بن خزرج” محمل ايستاد، همه مردها از كوچه رفتن بيرون، تمام زنهاي مجلله و زنهاي مُتِدَيِّنه همه، چاكر و نوكر ايستادن، كنيزها ايستادن، ناقه زانو زد، همچين پاگذاشت آرام روي زمين سكينه خاطري به وجود و دل تمام اهل قم داد، تا پا اومد رو زمين يه هو صدا زدن: «صلوات بفرستين.» با چه مشغله‌اي دختر “موسي بن جعفر” مي‌خوان ببرن داخل خونه، خوب مردم مي‌ريزن دورش، چندين نفر دورش رو گرفتن خانم كسالت دارن برين كنار همه ايستادن هي نگاه مي‌كنن: «خانم جان منزل ما ميائين» قربوني اُوردن بكشن، بي بي فرمود: «اين كارُ نكنيد.» با يَك عزت و احترامي خواهر “امام رضا” اومد تو قم، آقا در مثل مناقشه نيست، چطور شد امام اومد، چقدر شلوغ بود، حالا دختر “موسي بن جعفر” عمه جان همين “امام خميني” ما، كسي كه “حضرت زهرا”ست برا ما، خود بي بي فرمود، هر چي از من مي‌خوايد سر قبر

/////////////

همچنین بخوانید: عکس نوشته و پروفایل تسلیت وفات حضرت معصومه

متن روضه وفات حضرت معصومه جدیدمتن روضه وفات حضرت معصومه جدید

متن مداحی وفات حضرت معصومه جدید

یک شهر بیقرار است
یا حضرت معصومه(س)

مهمان به بستر مرگ، یک شهر بیقرار ست
آخر دقایقست و بانو در احتضارست

اندر بهار ثانی، آمد خزان عمرش
دخت جوان موسی، نالان ز روزگار است

آمد به خاک ایران، اندر پی برادر
ناکام در وصال و،دور از حریم یارست

غربت نصیب او شد، همچون برادر خود
بی محرم وحزینه، بانوی با وقار است

ماندست دیده بر در، شاید برادر آید
اندر میان اشکش تصویر آن نگار است

زهرای ثانی است وچون او جوان بمیرد
کوثر میان جنت، گریان در انتظار است

زینب به کربلا شد، ماتم کش حسینش
اینجا رضا به هجر معصومه اش دچار است

قم غرق سوگواری، ازبهر شهر بانوست
اندر زمین سیاهی، در آسمان غبار است

/////////////

اگرچه بال پریدن به آسمان داری

فرشته ای وبه روی زمین مکان داری

نه از فرشته هم انگار برتری بانو

چراکه دختر موسی ابن جعفری بانو

رسیده از حرمت بی شمار رحمت ها

اگر به پای تو افتاده اند بهجت ها

در بهشت گمانم که نه،بهشت اینجاست

نوشته اند حریم تو مرقد زهراست

چراغ های حریمت ستاره و ماه است

چقدرگوشه ی هرصحن آیت الله است

نشسته ایم و به لب اشفعی لنا داریم

اگر چه بر سر سجاده ربنا داریم

قرار بود قرار دل رضا باشی

چگونه میشود آخر ازو جدا باشی

قرار بود بیایی ولی توانت رفت

به شوق وصل به زهر فراغ جانت رفت

غریب میروی و هیچکس کنارت نیست

تمام زندگیت، هستی ات کنارت نیست

خدا نخواست ببینی غم برادر را

نخواست باز ببیند شکسته خواهر را

زنان طوس به جای تو خواهری کردند

اگر چه نجمه نبوده ست مادری کردند

گمان مکن که شود باز کربلا تکرار

قرار نیست رود خواهری سر بازار

نه طوس کرب و بلا باشد و نه قم کوفه

نه شهر شام و نه آن روضه های مکشوفه

سری به نیزه ندیدی به پیش چشمانت

طناب داغ اسارت ندیده دستانت

“کسی که داغ برادر کشید زینب بود

کسی که ناله ی مادرشنید زینب بود”

غروب بود،همین که رسید در گودال

تمام موی سرش شد سفید در گودال

ازاین طرف روی نیزه سر برادر رفت

ازان طرف پی یک گوشواره لشگررفت

بس است تا به قیامت مصیبت زینب

شکست قلب زمین از اسارت زینب

شکست قلب زمین و زمان به تنگ آمد

به سمت معجرزینب همینکه سنگ آمد

*اومدن شیعیان قم خودشون رو رسوندن به خانوم؛با چه عزتی خانوم رو سوار محمل کردن؛وقتی برادراشو به شهادت رسوندن دیگه نذاشتن به خود این خانوم بی احترامی بشه؛هر کسی یه جوری التماس میکرد خانوم جان بیا خونه ی ما نوکریت رو بکنیم؛

آفرین به وفای این مردم…الهی بمیرم این یه خواهر امام بود…اما وقتی زینب رو وارد شهر شام کردن یه عده نانجیب تو شهر آماده بودن؛رقاصه ها آمدن کنار این ناقه ها میرقصیدن؛یه عده از بالای بام ها سنگ میزدن…

حسین…*

/////////////

دل شده راهی دوباره سوی قم
بر مشام جان رسیده بوی قم
پر زدم تا کعبه دلجوی قم
سائلم من سائل بانوی قم

فاطمه اینجا پناهم داده است
حضرت معصومه راهم داده است

این حرم بوی خراسان میدهد
بوی الطاف فراوان میدهد
بهترین ها را به مهمان میدهد
مردگان را خادمش جان میدهد

تا ابد قم خانه امید ماست
کاظمین و مشهد و کرببلاست

چون نگینی در جهان پیداست قم
مرکز فقه و اصول ماست قم
شعبه ای از عالم بالاست قم
یار ما در شادی و غم هاست قم

جای جای قم معطر گشته است
مرجع تقلید پرور گشته است

وا شده از قم دری سوی جنان
گشته قم سنگ صبور عاشقان
دارد این شهر ملائک پاسبان
از مزار مخفی زهرا نشان

حضرت معصومه از روز الست
فاطمه در فاطمه در فاطمه است

اوست که اعجاز عیسی میکند
درد را نامش مداوا میکند
مثل بابایش گره وا میکند
دخت موسی کار موسی میکند

در قیامت هم قیامت میکند
خوب و بد ها را شفاعت میکند

بود آن نور دو چشمان رضا
سخت دلتنگ و پریشان رضا
روز و شب دلواپس جان رضا
پیر شد از داغ هجران رضا

از مدینه تا به قم بی تاب بود
چشم او از غصه ها پر آب بود

گرچه بار غم روی شانه کشید
پای دوری رضا قدش خمید
جز ادب چیزی از این مردم ندید
پیش دنیا شهر قم شد رو سپید

خیره بر قم بود چشم آسمان
احترامش کرد هر پیر و جوان

حرف مهمان است و حرف احترام
آی مردم هست ناموس امام
واجب التعظیم چون بیت الحرام
داد قم مهمان نوازی یادشان

قبر خانم بین ویرانه نبود
دفن و تشییعش غریبانه نبود

/////////////

من همون کبوترم که از مشهد الرضا
از اون گنبد طلا پر زدم تا حرم حرم شما
بی بی معصومه …

آبروی ایرونیا همه به خاطر توئه
شفیع محشر همه یه نخ چادر توئه

بین صحن با صفای تو
میخونم با زائرای تو
میخونم اذن دخول من اسم سلطانه

من همون کبوترم که از مشهد الرضا
از اون گنبد طلا پر زدم تا حرم حرم شما

خواهر رضا سلام منم همون که مبتلام
نیومدم چیزی بخواهم عاشقم عاشق حرم شما
بی بی معصومه …

دلای بچه شیعه ها این همه سال اگه شکست
مخفیه قبر فاطمه حرم معصومه که هست

بین صحن با صفای تو میخونم با زائرای تو
میخونم اذن دخول من اسم سلطانه

/////////////

از طرف امام رضا سلام بانو
بوی مادر رو داره حرم تو حرم زهرا
لطفت بی حد و مرزه کرم تو کرم زهرا
زیر بیرقت هستم علم تو علم زهرا

دریاب دل منو دریای محبت
مشتاق دعوتم محتاج اجابت

فاطمه کشور ما سلام بانو
کریمه آل عبا سلام بانو
از طرف امام رضا سلام بانو

مثل نم نم بارون کرم تو داره میباره
مثل چشمه جاری مهربونیت ادامه داره
مثل کهکشونی و کرامت تو بی شماره

ختم به خیر میشه با تو سرنوشتم
وقتی میام حرم یعنی تو بهشتم

باز میخونم بین دعا سلام بانو
دل بریدم از همه جا سلام بانو
از طرف امام رضا سلام بانو

قبل از کربلا رفتم تا که میام زیارت تو
میخواهم خرج راهم رو بگیرم از عنایت تو
هر سال اربعین میرم پیاده به نیابت تو

گریه برای تو عین خادمیه
هر سال شروع میشه با تو فاطمیه

شفیعه روز جزا سلام بانو
بانوی سفره عزا سلام بانو
از طرف امام رضا سلام بانو

/////////////

میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد
یادش افتاد که تو هستی پا شد و راهی قم شد

روبروی گنبد تو قلبامون میشه کبوتر
تشنه یه جرعه نوریم دختر موسی بن جعفر

سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونی هات دوباره اومده مهمون

گنبد طلایی تو به دل همه نشسته
با چه امیدی رسیدن زائرای دلشکسته

چه غریبونه یه زائر پیش تو رضا رضا کرد
گره هاشو دستای تو چقدر عاشقونه وا کرد

سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونی هات دوباره اومده مهمون

حالا که مدینه دوره تو بیا و مادری کن
با نگاهت ملیکه قم این دلا رو کوثری کن

از حرم تا جمکرانم جاده ای چشم انتظاره
تا همین روزا رو خاکش آقامون قدم بذاره

سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون
به شوق مهربونی هات دوباره اومده مهمون

/////////////

بازم یه سلام میدم سوی بانوی کریمه
این عرض ارادت ها نور توی زندگیمه

زندگی با شما معنی میگیره
دل اگه غیر از حرم باشه میمیره

بوی عطر حضرت زهرا پیچیده تو حرمت بی بی
کریمه اهل بیت هستی دست ما و کرمت بی بی

من زارک عارفا بحقک فله الجنه …

بانو میزنم زانو محضر شما همیشه
هیچی برای نوکر گریه تو روضه نمیشه

برای دیدن داداش اومدی
آرزو به دلت موند چه زود پر زدی

از داغت به سینه میکوبم
آبروم اشکای چشمامه
اشفعی لی تا بگیرم از دستای شما امان نامه

من زارک عارفا بحقک فله الجنه …

/////////////

می‌رود از دار دنیا… دختر موسی بن جعفر
شهر قم غرق عزا شد،… در غم دخت پیمبر

آسمان شد، غرق ظلمت، درعزایش۲
وامصیبت، وامصیبت، وامصیبت۲
دور از شهرمدینه… او غریب این دیاراست
برلبش امن یجیب و… غمزده در احتضار است

شد روان از، دیدگانش، اشک غربت۲
وامصیبت….
آمد از شهر مدینه… درهوای دیدن یار
شد گرفتار عدو و…. با دل خون گشته بیمار

ای رضا جان، بر لبانش، ذکر آخر۲
وامصیبت..
بار دیگر کربلا و… هجر خواهر با برادر
رفته معصومه زدنیا… شد رضا گریان خواهر

داغ خواهر. می زند بر، قلبش آذر۲
وامصیبت….

/////////////

هر کسي داره لیاقت
میره شهر قُم زیارت
شاملش نگاهِ زهراس
میخونم طبق روایت ۲

بي بي جان معصومه
منم گداي سُفره ي عَطا و کَرمت
منم عاشقوِ مَستِ بوي عطرِ حَرمت
منم خاک پاي زائراي مُحترمت ۲

یا معصومه ، خواهر سُلطان
یا معصومه ، بانوي ایران
یا معصومه ، جان سَنه قُربان ۲

یا حضرت معصومه مدد

تُو حرم که پا میزاري
حِسو حالِ خوبي داري
میبیني بهشت و با چشم
دیگه هیچ غَمي نداري ۲

بي بي جان معصومه
تو همون شَفیع ما روزِ قیامت هستي
بِکش از لُطف و کَرم رو سرِ من هم دستي
رو زدم رومو گرفتي دلمو نَشکستي ۲

یا معصومه ، اِشفعي النا
یا معصومه ، اُلگوي وَفا
یا معصومه ، دردمو دَوا ۲

یا حضرت معصومه مدد

غمِ نوکرات همینه
یه سَفر بِرن مدینه
از غَمو داغِ تو مادر
این شبا زارو حزینه ۲

بي بي جان معصومه
همه ي آرزوي سینه زنات این شبها
تو دعا کُن که بِشه حُکم فرج هم امضا
بیادو بگیره آقا اِنتقامِ زهرا ۲

یا معصومه ، صوم و صَلاتم
یا معصومه ، بي بي گداتم
یا معصومه ، گیره نگاتم ۲

/////////////

همچنین بخوانید: تسبیحات حضرت معصومه

متن مداحی وفات حضرت معصومه جدیدمتن مداحی وفات حضرت معصومه جدید

اشعار وفات حضرت معصومه

هر جا که خواهریست ، برادر همیشه هست
دنبال هر برادر ، خواهر همیشه هست
این جذبه های عشق تمامی نداشته
دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست
تا مرو از مدینه ، مسیر محبت است
این جاده های نور معطر همیشه هست
معصومه زینب است و رضا جز حسین نیست
ترکیب های عشق برابر همیشه هست
با بودن شفیعه ، قیامت به کام ماست
گرچه هراس عرصه ی محشر همیشه هست
پیداست در حریم تو اجلال فاطمه
جاری به صحن های تو کوثر همیشه هست
باید که تو مراقبت از پهلویت کنی
دیوارهای کوچه و آن در همیشه هست
در ذهن پرنیانی اولاد فاطمه
آن خاطرات زخمی مادر همیشه هست
از وقتی آمدی تو به قم با قبیله ات
اطراف تو ولایی و یاور همیشه هست
تا که نسیم هست ، بوی زلف می رسد
بالاتر از سر همه یک سر همیشه هست
بازار داشت قم ، تو که آنجا نرفته ای …
در روضه ات اشاره به معجر همیشه هست ش

/////////////

با دوری تو جان جهانم چه کنم من
جان آمده بر روی لبانم چه کنم من
کاش آمده بودی دم آخر به کنارم
کاش آمده بودی همه ی دار و ندارم
من ابر بهارم من داغ تو دارم بازا به کنارم

پروانه شدم پر بزنم بال و پرم سوخت
با زهر جفا زهر جفا این جگرم سوخت
در حسرت دیدار تو ماندم دم آخر
با دیده گریان ز تو خواندم دم آخر
ای صبر و قرارم من بی کس و کارم بازا به کنارم

در شهر قم هستم ولی یاد غم شامم
یاد کینه ی دم به دم مردم شامم
یاد غم بی لشگری ی عمه سادات
یاد غم بی معجری ی عمه سادات
عمه ثمرش سوخت در شام جگرش سوخت معجر به سرش سوخت

/////////////

با دوری تو جان جهانم چه کنم من
جان آمده بر روی لبانم چه کنم من
کاش آمده بودی دم آخر به کنارم
کاش آمده بودی همه ی دار و ندارم
من ابر بهارم من داغ تو دارم بازا به کنارم

پروانه شدم پر بزنم بال و پرم سوخت
با زهر جفا زهر جفا این جگرم سوخت
در حسرت دیدار تو ماندم دم آخر
با دیده گریان ز تو خواندم دم آخر
ای صبر و قرارم من بی کس و کارم بازا به کنارم

در شهر قم هستم ولی یاد غم شامم
یاد کینه ی دم به دم مردم شامم
یاد غم بی لشگری ی عمه سادات
یاد غم بی معجری ی عمه سادات
عمه ثمرش سوخت در شام جگرش سوخت معجر به سرش سوخت

/////////////

ای غبــــار آستــــانت، آبـــروی اهــــل قــم

داده زینت خــاک زوارت بــه روی اهــل قــم

وصف تو محفل به محفل، گفتگـوی اهل قم

روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم

آفتــاب و مــاه، تـا در چـرخِ گیتی پرور است

سایۀ گلدسته هایت بر سرِ این کشور است

دخت موسایی وصد موسی مقیمِ طور توست

وسعت ملک خـدا، غـرق شعـاع نــور توست

عصمت و تقوا و پاکی و شرف،منشور توست

قم اگر گردیده مشهور جهان، مشهور توست

نه فقط«موسی بن جعفر»را سرورِ سینه ای

چـارده معصــوم را ســر تــا قــدم آیینـه ای

نخـل موسـای ولایت، بــر نـدارد مثـل تـو

بعـد زینب فاطمــه، کوثــر نـدارد مثـل تـو

هفتمین بحر شـرف، گوهر ندارد مثـل تـو

حجت هشتم، رضا، خواهر ندارد مثـل تـو

چارده خورشیدِ خورشیـد آفرین را کوکبی

بر سر دست پدر، هم فاطمه، هم زینبی

ای بـه جـان و پیکـر پاکت، سلام فاطمه

بضعــــه پیغمبـــر اکـرم، تمــــام فاطمه

از دهانـــت ریختــــه دُرِّ کـــلامِ فاطمــه

بر تو چون زهرا برازنده است، نامِ فاطمه

گفتگویت یاد از «امّ ابیهــا» می کند

تا رضا روی تو بیند، یاد زهرا می کند

خاک قم بالد که دارد نقشِ جای پای تو

وحیِ مُنزَل جوشد از گفتارِ روح افزای تو

می بـرد دل از امـامـان هُـدا، سیمای تو

تـا صـف محشـر ســلام الله بـر آبـای تو

گر جهان بار دگـر «موسی بن جعفر» آورد

می توان چون حضرت معصومه، دختر آورد

روی تو روی بهشت و خوی تو خوی بهشت

نی عجب کز سینه ات بوی پدر، بوی بهشت

قم شـده بـا مقـدم نـورانیَت، کوی بهشت

محو شد از ذهن اهل قم، هیاهوی بهشت

تا به سـوی قم تو را طی سفـر، آغاز شد

یک در جنّت به خلق، از جانب قم، باز شد

شعلـۀ داغ پـدر بـر سینـه می زد آذرت

بود از هجر رضا سـوز دل و چشم ترت

حیف در سنّ جوانـی مثل زهرا مادرت،

بعد هفده روز پر زد مـرغ روح از پیکرت

کس نداند آتش داغت به اهل قم چه کرد

با دل زار رضـا آن حجت هشتـم، چـه کرد

اهل قم کز مکتبت علـم حـدیث آموختند

پای تا سر در عزایت چون شرار افروختند

دیده بر تابــوت تـو از چــار جانب دوختند

روز تشییعت به یـاد دفن زهـرا سوختند

پیکــر پـاک تـو را روز از زمیـــن برداشتند

جسم زهرا را دل شب در لحد بگذاشتند

تربت پـاک تــو را مـــادر زیــارت می کند

هم رســول الله، هم حیدر زیـارت می کند

هم رضا، هم موسی جعفر زیارت می کند

هـر امـام و هــر پیــام آور زیــارت می کند

بارگاه قدس تو، برتـر ز عرش کبریاست

تا خدا دارد خدایی کعبه دل های ماست

ای مـــزارت کعبـــۀ دل، تربتت، بیـت الحـــرام

تا تـو را – یا فاطمه! – در شهـر قم باشد مقام

ازخراسان می دهد هر صبح، خورشیدت سلام

گویــی از قبـــر رضـــا، بــر اهــل قم آید پیام:

هر که چون«میثم»به خاک این حرم صورت بهشت،

روز محشـر می شـود واجـب بــرای او بهشت

/////////////

اگر چه درد … اگر چه هزار غـم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم

کنارِ دختـرِ بــاران و خواهرِ خورشـــید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم

به ذکرِ شـاهِ خراســان گرفته ایم دم و
به لطفِ حضرتِ معصومه بازدم داریم

مدافعـــانِ حریــــمِ کریمــه ی عشقیـم
همیشه چشـم بر این سفـره کَرَم داریم

مُحرّم و صفـر و فاطمیّـــه و رمضـــان
چقدر عشــق که یکجـا کنـارِ هم داریم

سیـاه پوش ، برایِ بقیـــع ، ویرانیــــم
عَلَم به دوش به یــادِ غـمِ علمــــداریم

برایِ آنکـه ببوسیــم دســـتِ بـــاران را
چه اشتیـاقِ عجیبی که در حرم داریم

/////////////

در این روزگاری که دل بیقرار است
گدای کریمه شدن افتخار است

ثواب زیارت برایم نوشتند
خودم نه، دلم سوی تو رهسپار است

دوباره حرم قسمتم نه نشد – آه
چقدر این دل بی‌نوا بد بیار است

چنان گنبدت جلوه دارد که انگار
حریم تو در آسمان‌ها مدار است

کسی که قدم می‌زند در حیاطت
روی فرش بال ملائک سوار است

نگاهت مرا از غریبی در آورد
ببین خنده روی لبم آشکار است

همین هم نشان از کرم خانه دارد
گدا زاده‌ای با شما همجوار است

کریمه! کرم کن گدای خودت را
گدایی که در ماتمت سوگوار است

چکید اشک تو بر زمین، بعد از آن بود
که از ساوه تا قم درخت انار است

دلم خون شده از غم ماجرایت
دلت تنگ بوده برای رضایت

/////////////

همچنین بخوانید: دلنوشته برای وفات حضرت معصومه

اشعار وفات حضرت معصومهاشعار وفات حضرت معصومه

سخن آخر

امیدواریم مجموعه ی امروز ما به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری فوت بانوی بزرگ اسلام حضرت معصومه (س) برای شما عزیزان تحت عنوان متن روضه و مداحی وفات حضرت معصومه جدید + اشعار وفات حضرت معصومه مورد توجه شما قرار گرفته باشد و از مطالعه ی آن نیز لذت برده باشید.

تیم تولید محتوای ناجی بلاگ

ناجی بلاگ با هدف ایجاد فضایی آموزنده، سرگرم‌کننده و کاربردی برای فارسی‌زبانان، به تولید محتوا در چهار حوزه‌ی کلیدی سرگرمی، سلامتی، ارز دیجیتال و فارکس می‌پردازد. این سایت تلاش می‌کند با نگاهی علمی و صمیمی، مطالبی منتشر کند که هم آگاهی‌بخش باشند و هم بخشی از زندگی روزمره را بهبود ببخشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا