داستان کوتاه و خلاصه زندگینامه حضرت معصومه
حضرت معصومه یکی از شخیص ترین بانوان برجسته ای است که زندگی او سرتاسر عشق به خداوند و حقانیت او، ایمان و شجاعت و فداکاری های بیشماری او در این راه بود. می توان از زندگی نامه ی آن بزرگوار به عنوان یکی از داستان های آموزنده و مفید برای تمامی کودکان یاد کرد. بیان زندگی نامه ی حضرت معصومه برای کودکان در غالب داستان می تواند آنان را برای پذیرش زندگی در آینده و همچنین برای مواجه شدن با هر موانع و سختی در طول این مسیر آماده سازد و راه حل های مفید و کاربردی را نیز برای آنان در این مسیر فراهم کند.
بنابراین شما می توانید با تعریف کردن داشتان های کوتاه و آموزنده از زندگی این بانوی بزرگ در ذهن کودکان خود از او الگویی بی مانند و مثال زدنی را ایجاد نمایید. امروز ما در ناجی بلاگ مجموعه ای از این داستان ها را برای شما تحت عنوان داستان کوتاه و خلاصه زندگینامه حضرت معصومه تولد و وفات برای کودکان آماده کرده ایم و امیدواریم که این مجموعه مورد توجه شما قرار بگیرد و از مطالعه ی آن نیز لذت ببرید.
همچنین بخوانید: داستان کوتاه پنج خطی کودکانه
داستان کوتاه زندگی نامه حضرت معصومه تولد و وفات برای کودکان
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون زیر گمبد کبود هیچ کس نبود
حضرت معصومه وقتی به دنیا آمد، چشمهای مادر مثل چشمه و ستاره درخشید امام کاظم(علیهالسلام) دختر نازش را در آغوش گرفت.با صدای آرام در گوش او اذان گفت. به نجمه گفت:نامش را فاطمه بگذاریم. چه نام زیبایی!همان نامی که خدا برای دختر پیامبر انتخاب کرد.
زمانی که فاطمه معصومه (س) تنها ۶ سال داشت و مثل تمام کودکان، در کنار پدر و مادر مهربانش، زیباترین روزهای زندگیاش را پشت سر میگذاشت دشمنان خدا، پدر عزیزش را دستگیر کردند.هارون ستمکار، دستور داد امام کاظم (علیهالسلام) را به زندان بصره ببرند.
امام کاظم (علیهالسلام) یک سال در زندان بصره بود و سپس او را از بصره به بغداد بردند و سه سال هم در زندان بغداد، در اتاقی تنگ و تاریک زندانی بود.
در این چهار سال سخت، حضرت معصومه (س)، هرروز نگاهش به در بود و در این چهار سال امام رضا (علیهالسلام) هر شب به آنها سر میزد.
اما سرانجام امام کاظم (علیهالسلام) در زندان بغداد به دستور هارون، به شهادت رسیده است.حضرت معصومه (س) درحالی که تنها دهسال داشت پدر عزیزش را از دست داد.
امام رضا «علیه السلام» بیش از ۲۰ سال، از او مراقبت کرد و لقب معصومه را نیز او برایش انتخاب کرده بود. سال ۲۰۱ هجری بود.
مأمون ستمگر، دستور داد تا امام رضا (علیهالسلام) را بهزور از مدینه به خراسان ببرند و حضرت معصومه (س) مثل ابر بهار گریه میکرد.
او که از ۱۰ سالگی پدرش را از دست داده بود، غم دوری از برادر نیز به غمهایش اضافه شد. یک سال از سفر امام رضا «علیه السلام» گذشت و او تصمیم گرفت به دیدار او برود.کاروان مدینه، یکی یکی شهرهای ایران را پشت سر گذاشت.
در نزدیکی ساوه، فاطمه معصومه «علیها السلام»، بیمار شد.بیماریاش آن قدر شدید شد که دیگر نمی توانست به سفر ادامه بدهد.
بنابراین به کاروان گفت: مرا به شهر قم ببرید؛ روزی پدرم گفت: شهر قم مرکز دوستان و شیعیان ما است.
مردم قم با فهیدن این خبر با خوشحالی به هم می گفتند: مژده مژده! فاطمه معصومه (س) آمده! اما این خوشحالی ها باز هم طولی نکشید زیرا زمانس که حضرت معصومه (س) ۱۷ روز در خانه موسی بود روز به روز حالش بدتر می شد و ناگهان قلبش آرام و چشمهایش خاموش شد.آن روز ۱۰ ربیع الثانی بود.چه روز سختی!مردم قم، مثل ابر بهار گریه می کردند.فاطمه معصومه «علیها السلام» روی برادر را ندید.و در جوانی به آسمان پر کشید.
/////////////////
همچنین بخوانید: قصه های آرامبخش کودکانه
به نام خداوند پاک و مهربون
بچه ها جون خیلی سال ها پیش در خانه ی امام هفتم ما یعنی امام کاظم (ع) ایشان از همسرشون نجمه خاتون کودکی از نور به دنیا آمد، کودکی که نه تنها از جنس نور بود بلکه از همان سنین نوزادی زیبایی و چهره ی آرامش نیز برای هر کسی آرامش بخش بود و همین امر هم او را از همان کودکی خاص و ارزشمند می کرد. تصمیم گرفتند نام او را مثل دختر پیامبر(ص) فاطمه بگذارند و پس این نام را برای او انتخاب کردند.
کودکی شیرین حضرت معصومه خیلی طولانی نبود و زمانی که تنها شش سال داشت به دستور حاکم ستمگر آن زمان هارون پدر بزگوار ایشان را ابتدا به بصره و سپس به بغداد برای زندانی شدن فرستادند و در آخر در همان زندان بغداد به دستور هارون نیز امام کاظم (ع) به شهادت رسیدند. پس امام رضا (ع) برادر بزرگوار ایشان نزد حضرت معصومه آمدند و از ایشان بیست سال مراقبت کردند و بعدها نام و لقب حضرت معصومه (س) را نیز ایشان برایشان انتخاب کردند.
اما باز هم در سال ۲۰۱ هجریحاکم ستمگر مامون دستور به تبعید امام رضا (ع) از مدینه به خراسان شدند. حضرت معصومه که اینبار تاب جدایی از بردار را نداشت بعد از گذشت یکسال تصمیم به رفتن پیش برادر کرد. پس با کاروانی راهی شدند اما در طول مسیر سخت مریض شده و تصمیم به ایستادن در محلی به نام قم شدند.
مردم قم بسیار شاد بودند و از ایشان بسیار استقبال کردند. حضرت معصومه تصمیم به ماندن در خانه ی شخصی به نام موسی در این شهر گرفتند و 17 روز در این خانه ماندن. اما مریضی به هیچ عنوان خوب نشد و هر روز بدتر هم شد. سرانجام در حالی که بسیار جوان بودند در این منزل و در شهر قم بدون دیدن برار بزرگوارشان فوت کردند و تمامی شیعیان را تا کنون هم عزادار و سیاه پوش خود کردند.
/////////////////
خلاصه زندگینامه حضرت معصومه تولد و وفات برای کودکان
به نام خداوند بخشنده و مهربان
حضرت معصومه (س) در شهر مدینه از مادری به نام نجمه و پدرشان امام کاظم (ع) متولد شدند. نام ایشان در هنگام تولد به پیشنهاد پدر همانند نام دختر پیامبر (ص) فاطمه انتخاب شد.
حضرت فاطمه معصومه (س) بعد از برادرشان امام رضا (ع) از جهت شخصيت در والاترين رتبه قرار داشت. او در سن کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد و تحت مراقبت و حمایت برادر عزیزش یعنی امام رضا (ع) قرار گرفت.
اما باز در سن جوانی برادر او را نیز حاکم آن زمان یعنی مامون ستمگر از مدینه به خراسان فرستاد و حضرت معصومه از برادر دور شد.
وابستگی شدید حضرت معصومه به برادر موجب شد بعد از گذشت یکسال او نیز تصمیم به رفتن پیش برادر کند. پس آماده شد و با کاروانی راهی خراسان شد.
قبل از رسیدن به خراسان در مسیر بیمار شد و این بیماری دیگر توان ادامه ی مسیر را برای او فراهم نکرد. پس در شهری به نام که قبلا تعریف آن را از پدر شنیده بود ایستاد و تصمیم به ماندن گرفت.
مردم قم نیز با خوشحالی از او استقبال کردند و او 17 روزی در خانه ی شخصی به نام موسی اقامت داشت.
اما بیماری سخت و سخت تر می شد و سرانجام بعد از 17 روز در سن جوانی در اثر ابتلا به بیماری بدون دیدن برادر در همان شهر دیده از جهان بست.
زندگی این بانوی بزرگوار همواره سرتاسر از رشادت، فداکار و شجاعت بود و به همین عنوان تمامی ما باید در طول این مسیر زندگی از او تقلید کرده و با تلاش های فراوان به تقلید از از زندگی او بپردازیم.
/////////////////
همچنین بخوانید: قصه های خواب آور صوتی
سخن آخر
امیدواریم مجموعه ی امروز ما در ناجی بلاگ برای کودکان شما تحت عنوان داستان کوتاه و خلاصه زندگینامه حضرت معصومه تولد و وفات برای کودکان مورد توجه شما قرار گرفته باشد و از مطالعه ی آن نیز لذت برده باشید.